ترنم عشق

من هوس کرده ام به تو عشق بورزم! چه باشی و چه نباشی!چه کم باشی و چه زیاد...ببین جانانِ من ! من دیواانه ام دیووانه عاشقی کردن با تو....میخواهم تک تکِ کافه رستوران های شهر را باهم تجربه کنیممیخواهم روزهای بارانی بهار را در کوچه پس کوچه های مرکز شهر باهم بدویماصلا همین حالا دلم میخواهد باهم برویم ماهی قرمزهارو ببینیم و سر اینکه چندسال دیگه قرار است کدومشان را بخریم باهم همان جا دعوا کنیمدلم میخواهد در یک روز تابستانی دستت را بگیرم و باهم دور زمین بگردیم تا سر جفتمان گیج برود و در گوشت زمزمه کنم با اینکه همه چیز رو دوتا میبینم هنوز تو یکی هستی ترنم عشق...ادامه مطلب

برای تولدت میخواستم شکواییه ای بنویسم خطاب به تمام آنهایی که تو با "میمِ مالکیت" صدا میکردی و هیچ وقت دوستت نداشتند و به بهانه "کرونا" تو را به بهشت بدرقه نکردند، اما چطور میتوانم از تو الگو برندارم و در برابر رذل بودن آدم ها سکوت نکنم وقتی من دختر همان مادرم؟تو، فرشته بودی.شده آیا تمام هستی ات به یکباره در ثانیه ای نیست شود؟من شکستم با رفتنت.نه، گریه نکردم، وانمود به قوی بودن کردم که از تو یاد گرفتم.اما من باختم. من شکستم. من سالها پیر شدم و این رفتن، بزرگترین فقدان تمام زندگی من شد.و چه اندوهناک است وقتی فرصت خداحافظی و آخرین آغوش را هم به وعده زندگی از دست میدهی.ای لعنت به این زندگی!این تلخ ترین تبریک تولد توست.رفتی و با رفتنت من برای زندگی هر روز تقلا میکنم.رفتی و من صبح و شب ها خودم را برای یک نفس بیشتر شماتت میکنم.تو ببخش مرا!تو ببخش تمام آنهایی که با میم مالکیت خطاب میکردی ولی واقعا تو را دوست نداشتند.من برای زندگی ای که تو نکردی، شرمنده ام.من برای تمام سالها بی کس و تنها زیستنت شرمنده ام.این دنیا برای ما نبود، نیست و نخواهد بود مادر من.ما هر دو از ازل تا ابد تنهاییم.تولدت مبارک عشق من.من دو سال هست که مهاجرم؛ ۷ اسفند ۹۹ روزی که در پرواز به خدا التماس میکردم که مادرم رو برام نگه داره، مادرم آسمانی شد. یک ویروس مادرم رو ازم گرفت و من ۸ ماه بود ندیده بودمش. بی هیچ خداحافظی رفت. این متن رو به مناسبت تولدش برایش نوشتم. ۵ اردیبهشت ۱۴۰۰.مراسم خاکسپاری مادرم با تعداد معدودی دوست و آشنا برگزار شد و حتی خواهر و بچه خواهراش به خاطر کرونا حضور نداشتند. من همیشه تنها بودم و این غم بزرگ رو تنهایی تحمل میکنم؛اینجا نوشتم که آدم ها در سالیان آتی، بدونن که زندگی واقعا بیرحمانه س، بی رح ترنم عشق...ادامه مطلب

ﮔﺎﻫﮯ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺒﺎﺯﯼ ! خودت را به کسی!  و شاید، کسی  ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ! ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﻣﺎﻝِ ﺗﻮ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﺍﺯ ﻣﺮﺩِ ﺑﯽ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺮﻣﺎﯼ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ، ﻭ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﻣﯿﺮﻭﺩ،ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ ... ترنم عشق...ادامه مطلب

آه! اینجا‌ دلنوشته هایم را می خوانند، اما کسی نمی فهمد چه دردی پشت هر واژه م پنهان شده است!  اینجا شعر هایم را برای معشوق شان می نوازند، اما کسی نمی داند پشت هر "تو"  هیچ معشوقی نیست!  آه! من سالهاس عاشقِ کسی شده ام که هرگز به دنیا نیامده است... . پ.ن: چه کسی جلوی اتفاقات خوبِ زندگیمان را گرفته است؟ بگذارید بیفتد! پایش هم بشکند ملالی نیست! خسته م از روزمرگی دیگر...  پ.ن ۲: فقط وقتی دیووونه میشم این همه چرت و پرت می نویسم.... خدایا یکم بغلم کن... جز دستای تو هیچ کی نمی تونه اشکمو پاک کنه...  . پ.ن ۳: باور کنید نوشته های من بی مخاطب ترین نوشته های دنیاست... + نوشته شده در  چهارشنبه بیستم بهمن ۱۳ ترنم عشق...ادامه مطلب

من معنای "روزِ عشق" را نمی فهمم عزیزم!  من عشق را در لحظه لحظه هایم‌ با تو فهمیدم؛‌ مگر میشود تمام این عشق را در یک روز خلاصه کرد؟!  نه جانم محالِ ممکن‌است... ‌. روزِ عشق همان روزی بود که با دست های زمختِ مردانه ات دستم را گرفتی... روز عشق رخداد تمام آن بوسه های پنهانی بود... !و یا آن روزی بود که عشق از دل به زبان هایمان جاری شد! من تمام سالهای کنار تو بودن را جشن‌میگیرم و اسمش را میزارم "سال های عشق" ! در تمام سالها کنارت خوشحال خواهم‌بود....  و میدانم باهم صد سالگیِ عشق را هم‌جشن‌خواهیم گرفت. یک روز ‌از آن روزهای بودنت فرداست ،‌ پس " روزِ عشق" مبارک! پ.ن: آه از این عشق دیگر جان سالم به در ترنم عشق...ادامه مطلب

ترنم عشق...

یقینا من بزرگ ترین اشتباه کتاب تاریخ نسل بعدی هستم... .

یک اشتباه رخ داده است!

کسی به اشتباه به دنیا آمده است و به اشتباه زیسته است!

جلوی اشتباه را هرچه  زودتر بگیرید لطفا.

پیش از آنکه اشتباهی بمیرد.

 

ترنم عشق...

زنی می خواهد یک روز بارانی در کوچه پس کوچه های این شهر آلوده به گریه بنشیند؛ و آنقدر بلند بگرید که همهمه شهر در برابر هق هق هایش ناچیز باشد. در این میان مرد غریبه ای از راه برسد و او را در آغوش بگیرد؛ هیچ نگوید؛ فقط ثانیه ای گرمای آغوشش را به او هدیه کند و بعد مثل همگان گورش را گم کند؛ بی آنکه هیچ عشقی را انتظار داشته باشد و یا هیچ حس مالکیتی داشته باشد. (صدای بوق) _ خانم حواست کجاس؟! کم مونده بود دیه ات را به گردنم بندازی! (صدای تلخِ سکوت) زنی در روزمرگی اش گم شده است. خاطرات گذشته، استرس حال و ترس آینده او را بلعیده است. زن از خیابان عبور میکند و کنار خیابان م ترنم عشق...ادامه مطلب

-بابت گل های رز سرخ خیلی خوشحالم.اما چرا سه تا شاخه؟!
+اولی از طرف تو به خودت، تا یادت باشه اول باید خودتو دوست داشته باشی. دومیش از طرف من به تو، تا یادت باشه من تو رو دوست دارم. سومی از طرف من به خودم، تا یادم باشه من خودمم دوست دارم.
-پس این یکی برای تو هست!
+نه، سه تاش برای تو هست؛ چرا که من خودمو تا وقتی دوست دارم که تو هستی...‌.

ترنم عشق...

چه کسی میفهمد گرفتار چه بغضی میشوم وقتی سوژه ی عاشقانه های مرد زندگی ام، زنِ دیگری است؟!
به گمونم باز عاشق شده ام! مدام بوی عطر مردانه ی آشنا به مشام می رسد!
اما چگونه تاب بیاورم که "تو" های شعر های مردِ من، زنِ دیگری باشد؟!
چگونه عاشق بمانم...!
مدام بوی عطر مردانه ی آشنا به مشام می رسد!
چه کسی میفهمد گرفتار چه بغضی میشوم،چه کسی؟!...

ترنم عشق...